۱۳۸۸/۹/۲

حجکم مقبول !


" ققنوس ارومیه " تریبون دانشجویان معترض دانشگاه ارومیه

بی کفایتی بیش از پیش صدقی ، رییس دانشگاه ارومیه از یک سو و بی مسئولیتی برخی مسئولان استان از دیگر سو به مرگ دلخراش چند دانشجوی دانشگاه ارومیه منجر شد . بررسی عملکرد صدقی در دوران تصدی اش بر ریاست دانشگاه ارومیه نشان میدهد که این دانشگاه از منظر آموزشی ، علمی ، فرهنگی و سیاسی در مقایسه با سالهای گذشته افت محسوس و چشمگیری داشته است .
گرچه فعلا قصد بررسی کارنامه وی را ندارم اما موضوع مرگ ناگوار چند دانشجوی دانشگاه ارومیه مسئله ای نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت . اتفاقات دلخراش دانشگاه ارومیه چندی است که اعتراض گسترده دانشجویان این دانشگاه را به دنبال داشته است . اعتراضی که بعید بنظر میرسد تا حصول نتیجه فروکش کند .
برخی دانشجویان دانشگاه ارومیه پس از واقعه دردناک مرگ چند همکلاسیشان و اعتراضات پس از آن وبلاگی را به منظور اطلاع رسانی در این باره راه اندازی کرده اند .
" ققنوس ارومیه " عنوان این وبلاگ است .
در همین باره :
اعتراض دانشجویان دانشگاه ارومیه در پی مرگ یک دانشجو / آینانیوز

۱۳۸۸/۸/۳۰

دروغگو ، 63 درصدت کو ؟!







محمود احمدی نژاد ، رییس دولت کودتا که در به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری 63 درصد آراء را به نام او نوشتند دو روز پیش در اوج بی توجهی مردم وارد شهر تبریز شد . تصاویر منتشر شده از سفر وی به آذربایجان شرقی در رسانه های نزدیک به دولت نشان میدهد که به غیر از آن دسته از مستقبلین زورکی ، اتوبوسی ، ماموریتی و دانش آموزان کمتر کسی در تبریز حاضر شد به ورزشگاه محل سخنرانی احمدی نژاد برود .

در سفر احمدی نژاد به تبریز حتی جایگاه مسئولین استان نیز پرنشده است و بخشی از زمین چمن و اکثریت سکوها خالی از جمعیت است .

گفته میشود تعداد تماشاگران دیدارهای تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز بیش از تعداد افرادی است که به استقبال احمدی نژاد آورده شده بودند . ( البته از طرفداران تیم تراکتورسازی بابت این قیاس عذرخواهی میکنم ! )

چندی پیش نیز که رییس دولت کودتا به مشهد رفته بود در یکی از صحنهای حرم امام رضا (ع) برای کمتر از پنج هزار نفر سخنرانی میکرد .
دو عکس بالا مربوط است به سفر تبلیغاتی میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد به ورزشگاه تبریز . هر دو عکس از یک زاویه گرفته شده است . قضاوت با شما .




۱۳۸۸/۸/۲۴

داستان عکسی از آیت الله عرب باغی تا تلاش برخی برای انکار گذشته شان !



عکسی که میبینید مربوط است به سفر رضاخان به ارومیه . در این عکس مرحوم آیت الله عرب باغی در کنار رضاخان در مراسم افتتاح " مریضخانه پهلوی " ایستاده است . این مریضخانه به درخواست آیت الله عرب باغی از رضاشاه ساخته شد ، ماجرای درخواست وی برای ساخت این مرکز درمانی نیز جالب است .


در مجلسی که جمعی از روحانیون و بزرگان ارومیه به دیدار رضاخان رفته بودند شاه از آنان میخواهد تا درخواستهای خود را مطرح کنند . یکی میگوید حقوقم کم است ، دیگری برای خود خانه میخواهد و آن یکی سفارش استخدام برادرش را خواستار میشود ، هرکدام از روحانیون آن جمع درخواستهای شخصی خود را مطرح میکنند . نوبت به مرحوم آیت الله عرب باغی میرسد ، او از شاه ایران درخواست میکند که برای مردم شهرش مریضخانه ای ساخته شود .


جلسه که تمام میشود رضاخان خطاب به روحانیون و بزرگان حاضر در جمع میگوید : همه شما فقط به فکر خودتان هستید ایکاش از ایشان ( مرحوم عرب باغی ) یاد میگرفتید که قبل از خودش به فکر مردم شهرش است . و اینگونه رضاخان دستور به ساخت مریضخانه ای میدهد و در سفری که خود به ارومیه داشت آنرا افتتاح میکند .


این داستان را دوستی که عکس را در اختیارم گذاشت برایم تعریف کرد . برایم جالب بود ، اکنون چند دهه از فوت آیت الله عرب باغی میگذرد و مزارش در ارومیه همچنان پذیرای دهها هزار نفر از پیروان و دوستدارانش است .


گرچه در سالهای اخیر خیلی ها بویژه چهره های سرشناسی که خود را مذهبی و سیاسی میدانند تلاش بسیاری برای تخریب آرامگاه وی ، بدنام کردنش با انواع اتهاماتی همچون روحانی درباری ، اخباری و .... کردند اما با گذشت سالها از مرگ عرب باغی روزهای پنج شنبه و جمعه آرامگاهش همچنان میعادگاه دوستدارانش است .


نمیدانم این چه کینه ای است که برخی از مرحوم آیت الله عرب باغی به دل دارند . شخصا هیچ تعصبی به او ندارم ، شناخت زیادی هم ندارم اما تاکنون هرچه از او شنیده ام جزء نیکی نبوده است . اما آن دسته که پرچم مخالفت با عرب باغی و دوستدارانش را همچنان در احتزاز نگه داشته اند با خود اندیشیده اند که پس از مرگشان آیا همانگونه که درباره عرب باغی و کارهای مثبتش گفته میشود درباره آنان نیز چنین قضاوت خواهد شد .


آن دسته که مهمترین افتخار خود را مبارزه با رژیم گذشته عنوان میکنند چه اقدام نیک و مثبتی از خود برای آیندگان به یادگار گذاشته و یا خواهند گذاشت ؟ شاید بتوان سالهای سال از خود چهره ای مردمی ، مبارز و انقلابی به نمایش گذاشت اما روزی خواهد رسید که اسناد و مدارکی از گذشته برخی افراد که فعلا در بایگانی های محرمانه خاک میخورد منتشر خواهد شد . گذشته ای که برخی سخت در تلاشند تا هیچ سندی از آن باقی نماند .


نمیخواهم از فرد خاصی نام ببرم اما هستند کسانی که ادعای انقلابی بودن و مبارزه شان با شاه گوش فلک را کر کرده است اما در آرشیو نهادهایی خاص اسنادی موجود است از سرسپردگی برخی از همین افراد به دربار شاه . اسنادی از تحویل گرفتن اسلحه از ارتش ، سندهایی از دریافت حقوق از دربار شاه ، سندی از تایید فردی از سوی ساواک ارومیه و مهمتر از آن سندی از امضای فردی بسیار سرشناس پای نامه ای که در آن عده ای از استاندار وقت آذربایجان غربی در رژیم گذشته درخواست نامگذاری خیابانی به نام " فرح پهلوی " در ارومیه نموده بودند .


گرچه معتقدم هرکسی میتواند در هر زمانی افکار و عقاید سیاسی اش را تغییر دهد اما انکار گذشته و نشان دادن چهره ای غیرواقعی از پیشینه خود اقدامی است غیراخلاقی و ناپسند . من اگر روزی در عقایدم تجدید نظر کنم آنقدر جسارت خواهم داشت که بابت گذشته ام عذرخواهی کنم اما حق ندارم بخاطر برخی منافع پیشینه ام را کتمان کنم .


برخی تمام تلاششان را نه تنها در انکار گذشته شان بلکه در کمرنگ کردن و محو گذشته و تاریخ مردم استان بکار گرفته اند. همین تلاشهای بیهوده شان است که چهره ای مضحک از خود به نمایش میگذارند ، روزی میگویند باید درختهایی که بیش از سی سال عمر دارند قطع شوند چراکه در رژیم گذشته کاشته شده اند ، روزی دیگر آثار تاریخی شهر را نابود میکنند تا برای خود مکانی بسازند . میگویند آثار و ابنیه های باستانی و تاریخی باید محو و نابود شود تا اثری از گذشته نباشد .


کسی هم پیدا نمیشود و یا جرات نمیکند به آنها بگوید که تاریخ متعلق به اشخاص نیست که برای بود و نبود آنها فردی بخواهد تصمیم بگیرد . کسی نیست بگوید فلانی تو که از گذشته خود شرم میکنی حق نداری هویت و گذشته تاریخی ملتی را نابود کنی .

۱۳۸۸/۸/۱۸

فرزند یک روحانی سرشناس ارومیه در زندان !

دیروز دوستی که در زندان اوین محبوس است برای چند روزی آمده بود مرخصی . با او درباره حال و هوای زندان صحبت میکردم ، میگفت از فردای انتخابات زندان اوین حال و هوای دیگری داشت ، مرتب پر و خالی میشد ، زندانبانان پتوهای اضافی زندانیان بندهای مختلف را از آنها گرفته بودند تا به زندانیان جدید که در حوادث پس از کودتای انتخابات دستگیر شده بودند بدهند .
او خاطرات زندانش را تعریف میکرد ، لابلای حرفهایش نام یک زندانی هم بندش را به میان آورد که خیلی برایم آشنا بود . پرسیدم کسی که نام بردی چه نسبتی با فلان روحانی دارد ؟ گفت که فرزندش است و به اتهام مالی بیش از یکسال است که در اندرزگاه هفت بند چهار زندان اوین مشغول گذراندن دوره محکومیتش است . میگفت که فرزند این روحانی سرشناس آذربایجان غربی معاون وکیل بند هم شده !!
برایم جالب بود . فرزند یکی از سرشناس ترین روحانیون استان به اتهام فساد مالی در زندان است و پدرش مدام علیه این و آن موضع میگرد و همه را به فساد و .... متهم میکند . او که ناتوان از تربیت چندین فرزندش است برای اصلاح جامعه ای نسخه میپیچد .
یادم است سال 79 وقتی که ماموران اداره اطلاعات ارومیه برای بازداشتم آمده بودند در حکمی که نشانم دادند نام داماد این روحانی که یکی از فرزندانش اکنون در زندان است نیز به چشم میخورد . دامادش به اتهام سیاسی البته از نوع اصلاح طلبانه بازداشت شده بود .

۱۳۸۸/۸/۱۶

بدون تیتر




۱۳۸۸/۸/۱۳

گزارشی از تظاهرات 13 آبان





سرکوب وحشیانه ، شلیک گلوله ، گاز اشک آور ، دهها مجروح و بازداشتی ، آتش و خون و مهمتر از همه حضور پرشور سبزها که بار دیگر نشان دادند این جنبش سر باز ایستادن ندارد تصاویری بود که از 13 آبان سال 88 برای همیشه در ذهنم و در تاریخ ایران نقش خواهد بست .

در یکی از مقالاتم درباره لزوم بهره گیری از تجربیات راهپیمایی روز قدس پیش بینی کرده بودم که نیروهای سرکوبگر به هیچ عنوان اجازه نخواهند داد تا گروههای مختلف مردم همچون راهپیمایی روز قدس به همدیگر بپیوندند . اما اینبار پارا فراتر گذاشته و حتی اجازه راهپیمایی به سبزها را نیز ندادند و همین باعث شد تا تهران امروز شاهد تظاهرات خشونت باری در بسیاری از خیابانهای شهر باشد .

صدها هزار نفر از مردم سعی داشتند از مسیرهای مختلف خود را به میدان هفت تیر که محل تجمع سبزها اعلام شده بود برسانند اما همه مسیرهای منتهی به این میدان را ماموران یگان ویژه ، بسیج و وحشی هایی به نام لباس شخصی مسدود کرده بودند . تمام تلاششان این بود که گروههای مردم به یکدیگر متصل نشوند .

من به همراه تعدادی از دوستان در میان صدها هزار نفری بودیم که از سمت میدان ولیعصر به سمت میدان هفت تیر در حرکت بودیم . گروههایی نیز از اتوبان مدرس ، میدان فردوسی ، خیابان قائم مقام ، خیابان میرزای شیرازی ، خیابان حافظ و چند خیابان دیگر قصد داشتند خود را به میدان هفت تیر برسانند که تلاششان به درگیری شدید با سرکوبگران منتهی شد و همین موضوع باعث شد تظاهرات خشونت بار خیابانی به کوچه پس کوچه ها و بسیاری از خیابانهای تهران بکشد .

دانشگاه تهران از صبح امروز در محاصره ماموران یگان ویژه بود و اجازه خروج از دانشگاه به دانشجویان داده نشد . هزاران دانشجو پشت درهای دانشگاه به سر دادن شعار مشغول بودند .
ماموران امنیتی میرحسین موسوی را در فرهنگستان هنر حصر کرده و اجازه خروج و پیوستن به مردم را به او ندادند .

مهدی کروبی که از اتوبان مدرس به همراه مردم به میدان هفت تیر نزدیک میشد با یورش ماموران و لباس شخصی ها مواجه شد . چندین گلوله گاز اشک آور بصورت مستقیم به سمت کروبی شلیک شد که اصابت یکی از این گلوله ها به سر یکی از محافظان کروبی وی را روانه بیمارستان کرد . کروبی و برخی از مردم نیز با استنشاق گاز اشک آور به روی زمین افتادند .

در میدان هفت تیر و یکی دو خیابان دیگر ماموران که از بی تاثیر بودن گاز اشک آور برای متفرق کردن مردم نا امید شده بودند به تیراندازی روی آوردند .

بسیاری از مردم بویژه زنان و دختران به شدت مورد ضرب و شتم نیروهای پلیس ، بسیج و لباس شخصی قرار گرفتند بطوریکه بسیاری از مضروبان با سر و صورت خونین روانه بیمارستان شدند .

درگیریها شدید در بسیاری از خیابانهای تهران تا عصر امروز ادامه داشت . خیابان ولیعصر ، یوسف آباد ، کریمخان ، فلسطین ، حافظ ، نجات اللهی ، مطهری ، سهروردی ، کارگر ، قائم مقام ، کشاورز ، میرزای شیرازی ، سنایی ، سیدخندان ، ایرانشهر ، خردمند ، وزرا ، میدان ونک ، پارک ساعی ، 16 آذر ، میدان انقلاب ، میدان هفت تیر ، خیابان انقلاب و بسیاری از خیابنها و کوچه های منتهی به این خیابانها امروز شاهد درگیری معترضین و ماموران بود .

در خیابان کریمخان عده ای از حامیان دولت در غالب راهپیمایان روز قدس با قمه ، چاقو و چوب به مردم در خیابان کریمخان حمله و بسیاری را مضروب کردند . آنها همچنین بسیاری از شیشه های خوابگاههای دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک را با سنگ شکستند .

در درگیریهای امروز چندین مامور یگان ویژه و لباس شخصی ها توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند .
حجم و شدت درگیریهای امروز مشابه درگیریهای 18 تیر و درگیریهای روز چهلم شهدای جنبش سبز بود .

معترضین شعارهایی نیز سر دادند : نه شرقی نه غربی دولت سبز ملی - سفارت روسیه لانه جاسوسیه - پلیس ضد شورش احمدیو بشورش - استقلال آزادی جمهوری ایرانی - مرگ بر دیکتاتور - مرگ بر روسیه - ما همه یک نداییم ما همه یک سهرابیم - هموطن شهیدم رایتو پس میگیرم ، ما بچه های جنگیم بجنگ تا بجنگیم - میجنگم میمیرم رایمو پس میگیرم - دولت کودتا استعفاء استعفاء

۱۳۸۸/۸/۱۲

13 آبان سبز

فردا ( 13 آبان ) اگر اتفاقی نیفتد گزارش و تصاویری از حضور سبز مردم در راهپیمایی 13 آبان را منتشر میکنم





درخواست روزنامه نگاران آذربایجان غربی : ضرب و شتم خبرنگاران را پایان دهید

جمعی از روزنامه نگاران آذربایجان غربی با ارسال نامه ای به استاندار جدید این استان ضمن اعتراض به ضرب و شتم یکی از روزنامه نگاران توسط ماموران انتظامی مستقر در استانداری خواستار برخورد با عوامل این حادثه شدند .

جناب آقای وحید جلال زاده
استاندار آذربایجان غربی

با سلام

اولین روز کاری جنابعالی به عنوان استاندار جدید آذربایجان غربی همزمان شد با ضرب و شتم یک عضو جامعه رسانه ای استان آن هم توسط ماموران انتظامی مستقر در استانداری .

در جهانی که با یک کلیک کردن حتی می توان تعداد موزاییک های حیاط منزل استاندار را از طریق ماهواره و اینترنت شمرد و مشاهده کرد، یک روزنامه نگار به بهانه واهی عکاسی از پارچه نوشته های تبریک نصب شده مقابل ساختمان استانداری از سوی ماموران انتظامی استانداری مورد ضرب و شتم شدید قرار می گیرد که جای بسی تاسف است .

ضرب و شتم روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در این استان مسبوق به سابقه است و البته تاسف بارتر اینکه هیچگاه با ضاربان و آمران این حوادث نه تنها برخوردی نشده است که برخی مسوولان دولتی نیز در تلاش برای محکوم کردن روزنامه نگاران برآمده اند !

در ماجرای مضروب ساختن یکی از همکارانمان در اولین روز کاری جنابعالی مقابل استانداری نیز متاسفانه یکی از مسوولان استانداری با اقدامی شرم آور در تلاش برآمد با اتهاماتی واهی و مضحک نه تنها عاملان این حادثه را تبرئه که همکار مضروبمان را اغتشاشگر، آشوبگر و بر هم زننده نظم عمومی معرفی و مقدمات محکومیت وی در دادگاه را فراهم آورد و البته تاکنون نتوانسته است توضیح دهد که عکس گرفتن از چند پارچه نوشته چگونه می تواند مصداق آشوب و اغتشاشگری باشد !

جناب آقای جلال زاده !

امضا کنندگان این نامه به عنوان جمعی از روزنامه نگاران استان آذربایجان غربی از شما انتظار دارند از آنجایی که اتفاق ناگوار در مجموعه تحت مدیریت شما در اولین روز کاریتان اتفاق افتاده است ،

1- هر چه سریعتر برخورد قاطع و قانونی با عاملان و آمران ضرب و شتم همکارمان صورت پذیرد .
2- خسارت های وارده معنوی و مادی به همکار مضروبمان به نحو مقتضی جبران شود .
3- با اتخاذ تدابیر لازم، زمینه های بروز حوادثی مشابه برچیده شود تا حرمت قلم و رسانه در این استان محفوظ بماند .
ما هر چند مسوولیت این حادثه را بدواً متوجه شما نمی دانیم اما قطعا این واقعه غم انگیز، آزمونی برای شما تلقی می شود که امیدواریم از آن مساله سربلند بیرون آیید .

رضوان آیرملویی - محمد صادق امجدی - سعید پورحیدر - مهرداد تبریزی - اسماعیل جوادی - قنبر حاجی وند - امیر خالقی نژاد - محمد علی خالقی نژاد - اکبر رفاهی - پیمان رزمخواه - اسفندیار سپهری نیا - ایرج سلیمانزاده - حامد عطایی - جعفر محمدی - رحمان نریمانی - مدیر مسوول و کارکنان نشریه فردای ما- مدیر مسوول و کارکنان نشریه ارمغان آذربایجان

۱۳۸۸/۸/۱۱

ضرب و شتم یک روزنامه نگار دیگر در ارومیه

اولین روز کاری وحید جلال زاده استاندار جدید آذربایجان غربی با ضرب و شتم شدید یکی از روزنامه نگاران این استان توسط ماموران انتظامی مستقر در استانداری آذربایجان غربی همراه شد .

ماجرا از آنجا اغاز شد که یکی از خبرنگاران ارومیه ای با تلفن همراهش مشغول عکسبرداری از ده ها پارچه نوشته تبریک برای استاندار جدید آذربایجان غربی بود که ناگهان مأموران مستقر در استانداری به سمت وی رفته و پس از مشاجره لفظی او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند .
ماموران به کتک زدن وی در پیاده روی مقابل استانداری بسنده نکرده و با کشاندن این خبرنگار به داخل محوطه استانداری ، به ضرب و شتم جمعی وی ادامه دادند .

ماموران انتظامی مستقر در استانداری در حالی این روزنامه نگار را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دارند که هیچ تابلوی "عکسبرداری ممنوع" در مقابل ساختمان استانداری وجود ندارد و نمای بیرونی ساختمان نیز در معرض دید هزاران عابری قرار دارد که هر روز از مقابل استانداری در رفت و آمد هستند .

احمد نقی زاده که در این حادثه به شدن مصدوم شده ،روزنامه نگار، وبلاگ نویس و از کارکنان سابق روابط استانداری است که در انتخابات گذشته سخنگوی ستاد انتخاباتی محسن رضایی در آذربایجان غربی بود .

این خبرنگار پس از این ماجرا از ماموران خاطی به دادگاه شکایت کرد و جالب آنکه خود به ایجاد بلوا، آشوب و اغتشاش متهم شد و البته تبرئه گردید !
متهم کنندگان توضیح ندادند که عکس گرفتن از چندپارچه نوشتن ، آن هم در معبر عام ، چگونه می تواند مصداق اغتشاش گری باشد؟!

جالب اینجاست که بعد از این ماجرا ، پارچه نوشته های مقابل استانداری جمع اوری شدند .

اینک جامعه خبری منتظر است تا ببیند استاندار جدید آذربایجان غربی در قبال ضرب و شتم این روزنامه نگار در مقابل ساختمان استانداری چه واکنشی از خود نشان خواهد داد ؟
همچنین آیا مقامات انتظامی در قبال عملکرد غیرانسانی ماموران خود عذرخواهی خواهند کرد یا خیر ؟
ضرب و شتم روزنامه نگاران در استان آذربایجان غربی موضوع جدیدی نیست. چندی پیش یکی از خبرنگاران در شهرستان تکاب واقع در جنوب این استان با تیغ موکت بری مورد حمله وحشیانه افرادی ناشناس قرار گرفت .
فرماندار شهرستان تکاب که گویا از گزارش های این خبرنگار از معضلات شهر به تنگ آمده بود با ارسال نامه ای به ادارات مختلف این شهرستان خواستار عدم همکاری ادارات با خبرنگار مذکور شده بود .

پیش از آن نیز جاوید اسدزاده وبلاگ نویسی که پرونده مافیای زمین خواری را پیگیری می کرد مورد هجوم موتورسواران ناشناس قرار گرفت و به شدت مضروب شد .

۱۳۸۸/۸/۹

8/8/88


چه روز خوبی بود 8/8/88 . تولد امام رضا ( ع ) و اولین سالگرد تولد " پرتو " دختر نازنینم

۱۳۸۸/۸/۷

با هربار کلیک کردن کودگی را از گرسنگی نجات دهیم



چندی پیش سازمان ملل متحد حرکت جدید و جالبی را برای کمک به کودکان فقیر و گرسنه جهان شروع کرد که بر اساس آن به ازای هر کلیک روی سایتی که این سازمان معرفی کرده است به یک کودک گرسنه در جهان یک وعده غذای رایگان میرسد .

کمپانیهای اسپانسر به ازای هر کلیک روی بخش زرد رنگ بالای این سایت هزینه یک وعده غذای رایگان به هرکودک را تامین میکنند . این کار کمتر از یک دقیقه وقت ما را خواهد گرفت اما با هر بار کلیک کردن یک کودک را از گرسنگی نجات میدهیم .

آدرس سایت : http://thehungersite.com

سخنی با استاندار جدید آذربایجان غربی

عجب حکایتی است دست و پا زدن برخی سیاسیون در ارومیه برای سنجاق کردن خود به وحید جلال زاده استاندار جدید آذربایجان غربی . هرکسی از ظن خود میشود یار او ! آقایی نماینده سلماس در جلسه حزب موتلفه داستانی تعریف میکند از چگونگی انتصاب جلال زاده به عنوان استاندار و در آن جلسه طوری صحبت میکند که تو گویی اگر نبود سفارش او به احمدی نژاد جلال زاده استاندار نمیشد و یا حداقل آمدنش به تعویق می افتاد .
صادق دین پرست ( پسرخاله رحیم قربانی استاندار سابق ) هم برای اینکه از قافله عقب نماند به فکر راه اندازی کمیته استقبال از استاندار جدید افتاد تا با ردیف کردن مردمی که شاید اولین بار است نام استاندار جدید را میشنودند ، در مقابل فرودگاه و خیابانهای شهر به نام استقبال مردمی ، خودی نشان دهد .
یکی دو سایت و وبلاگ هم مجیزگویی را به حد اعلاء رساندند ، یکی از موبایل ارزان قیمت حاج وحید عکسی گرفت و اوج ساده زیستی او را به رخ کشید و دیگری عکس و گزارشی منتشر کرد از استقبال " خودجوش " مردمی از استاندار جدید اما روی اتوبوس مستقبلین نوشته شده بود " ستاد استقبال فلان شهرستان " ! بالاخره نفهمیدیم این چه حرکت خودجوشی است که برایش ستاد راه اندازی میکنند و کمیته تشکیل میدهند ؟
در این میان اما آش ماجرا آنقدر شور شد که یکی از حزب موتلفه صدایش در آمد و گفت : " ... یک تعداد ستادهایی تشکیل شده و دارند تلاش میکنند استاندار را کانالیزه کنند و به او خط بدهند . اگر این خط دادندها و کانالیزه کردنها ادامه یابد بین سیاسیون و نمایندگان اختلاف بوجود آمده و کتکش را همه مان خواهیم خورد و استان عقب خواهد ماند "
یادم است چهارسال پیش در چنین روزهایی که رحیم قربانی تازه استاندار شده بود خیلی ها دور و برش را پرکرده بودند ، یکی " پوشه بدست " میگشت ، برای این آن پرونده درست میکرد و فرماندار ، بخشدار و مدیرکل انتخاب میکرد . چند نفری هم موقع اذان ظهر که میشد ادارات خود را رها کرده و برای اقامه نماز جماعت به نمازخانه استانداری می آمدند . دهها نفر را میدیدی که همه شان به زور در صف اول خود را جاداده بودند ، قربانی و یا بیژن ذبیحی را که میدیدند چنان " الله و اکبر " و " سبحان الله " میگفتند که گوش فلک را کر میکرد . اما کسی نبود از آنها بپرسد که مگر اداره ای که در آن بودید نمازخانه نداشت که برای نماز ظهر به استانداری می آیید ؟ البته خیلی هایشان بعدها پست گرفتند و دیگر در نمازخانه استانداری پیدایشان نشد !!
اما موضوع دیگری است که برایم جالب بود و آن اینکه چرا خیلی ها در نوشته ها و اظهارنظرهایشان مدام تاکید میکنند که وحید جلال زاده را حسنی امام جمعه ارومیه به محمود احمدی نژاد معرفی کرد ؟ برخی با تکرار مکرر این موضوع دنبال چه سهمی از استاندار جدید هستند ؟ گرچه شاید جلال زاده هم یکی از گزینه های معرفی شده از سوی امام جمعه برای تصدی پست استانداری بود اما برکسی پوشیده نیست تلاشهای وافر وی برای تحمیل یکی از نمایندگان اسبق مجلس به عنوان گزینه اصلی مدنظر خود .
بعضی ها هم محافل شبانه شان را فعالتر کرده اند ، در جلسات خصوصی شان بخشدار ، فرماندار و مدیرکل انتخاب میکنند . جلال زاده هم اگر به حرفشان گوش داد آدم خوبی است وگرنه خوب بلدند چگونه زیر پایش را خالی کنند .
خیلی ها گفتند رحیم قربانی ، استاندار سابق در تصمیم گیری و عزل و نصبها تحت تاثیر معدود اطرافیانش بود و نتیجه اش هم همان شد که دیدیم ، اما ایکاش استاندار جدید به " تور " این معدود افراد که اکنون دندان برای حکم ریاست و معاونتی تیز کرده اند نیفتد ، لااقل به تور هم اگر افتاد به تور افرادی دلسوز ، دانا و کارآمد بیفتد .
من اگر جای وحید جلال زاده بودم تمام هزینه های " ستادهای استقبال " که بعضی راه انداخته بودند را از جیبم میدادم تا دیگر مدیون آنها نباشم !!

گسترش موج سبز به مدارس


چند روز پیش انتخابات شورای دانش آموزی در بسیاری از مدارس مقطع راهنمایی و متوسطه سراسر کشور برگزار شد . قرار بود دانش آموزان مدارس در این انتخابات به همشاگردیهایشان جهت حضور در شورای دانش آموزی که نامزد انتخابات بودند رای دهند اما اتفاقی جالب در بسیاری از مدارس کشور افتاد که در نوع خود جالب بود .


مدرسه راهنمایی امام رضا (ع) وابسته به آستان قدس رضوی در مشهد یکی از مدارسی بود که در آن انتخابات برگزار شد . انتخاباتی که بهت و تعجب مربیان و مدیران مدرسه را بر انگیخت . 452 نفر از 598 شاگرد این مدرسه که در انتخابات شرکت کرده بودند بجای آنکه به نامزدهای انتخابات در مدرسه شان رای دهند نام میرحسین موسوی را روی برگه های رای نوشته بودند .


در مدارس تهران نیز چنین اتفاقی تکرار شد . میر محمد موسوی از دانش آموزان دبیرستان البرز در تهران یکی از نامزدهای انتخابات دانش آموزی بود . تشابه نام او با میرحسین موسوی باعث شد تا رای اول را به خود اختصاص دهد بطوریکه اختلاف آرای او با نفر دوم بیش از یکصد رای بود .


در دبیرستان شهید نیلفروش زاده اصفهان نیز اتفاق مشابهی افتاد . یکی از دانش آموزان این مدرسه که برای انتخابات داوطلب شده بود رنگ سبز را به عنوان نماد انتخاباتی خود برگزیده بود و همین باعث شد تا او با اختلاف بسیار زیاد از نفرات بعدی خود رای اول را به خود اختصاص دهد .


از برخی مدارس تهران و دیگر مراکز استانها نیز اخبار مشابهی منتشر شد . این اخبار نگرانی مسئولان از گسترش موج سبز به مدارس را موجب شده است . با نزدیک شدن به راهپیمایی سیزده آبان و تدارک جنبش سبز برای حضور در این راهپیمایی ها و احتمال پیوستن دانش آموزان به جنبش مردمی و دانشجویان نیز از دیگر نگرانیهای مسئولان دولتی است . خبرهایی از احتمال تعطیلی مدارس در آستانه راهپیمایی 13 آبان به بهانه جلوگیری از شیوع آنفولانزای نوع A نیز منتشر شده است . از سوی دیگر یکی از فرماندهان سپاه نیز اعلام کرد که برای راهپیمایی 13 آبان درصدد ساماندهی سه میلیون دانش آموز و دانشجوی بسیجی برای حضور در این راهپیمایی هستند .

۱۳۸۸/۸/۳

هاله نور پوششی برای پنهان کردن محتویات داخل جمجمه !

عصر دیروز در غرفه عصرایران نشسته بودم که یکی از خبرنگاران رجانیوز با عصبانیت به غرفه آمدذ و شروع کرد و به داد و هوار که چرا نوشته ایم یک خبرنگار چاقو بدست در جریان حمله به کروبی بازداشت شده است ؟
عصر ایران اسمی از آن خبرنگار و رسانه اش را نیاورده بود اما نمیدانم چرا رجانیوزیها به خودشان گرفته بودند . از او پرسیدم تو به چه حقی به کروبی حمله کردی ؟ پاسخ داد : کروبی به نظام توهین کرده است و ما هروقت دلمان بخواهد هرکسی را بخواهیم از نمایشگاه بیرون میکنیم .
گفتم : مگه کشور قانون ندارد ؟ اینکه نمیشود هرکسی هرکاری دلش خواست بکند .
عصبانی شده و گفت : هرکاری دلمان بخواهد میکنیم ، اگر محافظان کروبی هم اسلحه نمیکشیدند حتما او را میکشتیم .
به او گفتم : احمدی نژاد چهارسال است به شعور مردم توهین میکند و این آخری هم که مردم را خس و خاشاک نامید ، پس اگر احمدی نژاد هم به نمایشگاه بیاید من حق دارم او را بیرون کنم ؟
گفت : اگر توهین کرده باشد باید توسط قانون مجازات شود .
خندیدم و گفتم : عجب ! شما هر غلطی دلتان خواست بکنید به ما که میرسید باید قانونمند باشیم ؟
خیلی از این شاخه به آن شاخه میپرید ، گفت : درمقابل شعار مرگ بر دیکتاتور شما ماهم هرکاری خواستیم میکنیم .
به او گفتم : مگر مرگ بر دیکتاتور شعار بدی است ؟
پرسید شما منظورتان از دیکتاتور کیست ؟
ویژگیهای دیکتاتور را برایش توصیف کردم ، عصبانی شد و شروع کرد به داد و هوار کشیدن ، ضربه ای به سینه ام زد .
گفتم شما میخواهید هم نقش شعبان بی مخ را بازی کنید و هم صوراسرافیل باشید و هم دهخدا ، اما نه شعبان بی مخ هستید و نه صوراسرافیل . چند بار به موسوی و کروبی حمله کردید اما هیچ غلطی نتوانستید بکنید ، وضعیتتان در میان رسانه ها هم که معلوم است !
پیشنهاد کردم که به جای فعالیت در سایت در خیابان سنگربندی کنند .
دیروز واقعا دچار حالت تهوع شده بودم پس از بحث با رجانیوزیها ، تازه اینها قلم بدستان و به عبارتی روشنفکران این جریان هستند .
دوستی میگفت : اینها را که دیدی سایز کوچکی هستند از وزیر ، وکیل و روسای فعلی . همه شان تفکراتشان همین است و هاله نور هم پوششی برای مخفی کردن محتویات داخل سرشان است !!!
نیروهای امنیتی دیروز مانع از ورود میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی به نمایشگاه مطبوعات شدند . چهره نمایشگاه مطبوعات هم کاملا امنیتی بود . قرار بود موسوی و خاتمی به نمایشگاه بیایند ، همین باعث شده بود هزاران نفر از مردم و صدها لباس شخصی در نمایشگاه حاضر شوند .

۱۳۸۸/۸/۲

خبرنگاران چاقو کش !

یک هفته پس از آنکه صفار هرندی ، وزیر ارشاد دولت نهم با پرتاب لنگه کفشی از سوی دانشجویان در دانشگاه تهران مورد استقبال قرار گرفت کودتاچیان برای تلافی اعتراض دانشجویان لنگه کفشی را به سوی مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات پرتاب کردند .
مهدی کروبی که برای بازدید از نمایشگاه مطبوعات به مصلی تهران رفته بود با حمله اوباش وابسته به خبرگزاری فارس و رجانیوز مضروب شد . ماموران امنیتی خبرنگار سایت رجانیوز را در حالی که چاقویی به دستش بود در جریان حمله به کروبی بازداشت کردند .

پس از حمله دهها نفر از اوباش وابسته به رسانه های حامی کودتاگران صدها نفر از حاضرین در نمایشگاه با سر دادن شعارهایی همچون کروبی زنده باد موسوی پاینده باد ، مرگ بر دیکتاتور ، یاحسین میرحسین و دولت کودتا استعفا استعفا اقدام کردند و با تجمع مقابل غرفه خبرگزاری فارس حمایتشان از مهدی کروبی را به نمایش گذاشتند .

محافظان مهدی کروبی برای مقابله با حمله اوباش وابسته به رجانیوز و خبرگزاری فارس مجبور به شلیک هوایی شدند .

بازداشت یک فعال رسانه ای چاقو بدست در جریان حمله به کروبی / عصر ایران

۱۳۸۸/۷/۲۷

با کشیده شدن انتخابات افغانستان به دور دوم ، احمدی نژاد ضایع شد !


کمیسیون رسیدگی به شکایات انتخاباتی افغانستان در گزارش امروز خود اعلام کرد که آرای 210 مرکز رای دهی به دلیل تردید در مورد سلامت آنها باطل شده است . به این ترتیب پس از دو ماه کش و قوس میان حامد کرزای و عبدالله عبدالله انتخابات این کشور به دور دوم کشیده شد .

عبدالله عبدالله رقیب اصلی حامد کرزای و بسیاری از ناظران انتخابات معتقد بودند که در انتخابات افغانستان تقلبهای گسترده ای به نفع حامد کرزای انجام شده است .

اما انتخابات در افغانستان در حالی به دور دوم کشیده شد که محمود احمدی نژاد ، رییس دولت کودتا چند روز پس از انتخابات در این کشور و در حالی که هنوز نتیجه قطعی انتخابات مشخص نشده بود در تماسی تلفنی با حامد کرزای انتخاب مجدد او را تبریک گفته بود . پیام تبریک عجولانه و نامتعارف احمدی نژاد حیرت بسیاری از کارشناسان سیاسی بویژه مقامات افغانستان را بدنبال داشت . این اقدام احمدی نژاد تعجب و عصبانیت حامیان عبدالله عبدالله و روزنامه نگاران این کشور را نیز به دنبال داشت .

حامد کرزای نیز پس از دریافت پیام تبریک از سوی احمدی نژاد در پاسخ به پرسش خبرنگاری که از او نظرش را درباره پیام عجولانه احمدی نژاد پرسیده بود اینگونه پاسخ داد : " هروقت نتیجه قطعی انتخابات مشخص شد و اگر من پیروز نهایی انتخابات بودم پاسخ پیام احمدی نژاد را خواهم داد ! "

احمدی نژاد در حالی به حامد کرزای پیام تبریک پیش از مشخص شدن نتیجه انتخابات فرستاد که تاکنون بسیاری از رهبران کشورهای دنیا حاضر نشده اند با گذشت ماهها از انتخابات ایران به احمدی نژاد تبریک بگویند .

بسیاری از کارشناسان مسائل افغانستان پیش بینی میکنند عبدالله عبدالله برنده دور دوم انتخابات در افغانستان باشد .

تجمع سبزها در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات

فردا ( سه شنبه ) شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات در مصلی تهران در حالی آغاز بکار میکند که از فردای کودتای انتخابات دهها روزنامه نگار بازداشت و چندین روزنامه نیز توقیف شده اند .
سبزها در تهران تصمیم دارند ساعت سه همزمان با آغاز بکار نمایشگاه مطبوعات در حمایت از روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان بازداشت شده و همچنین اعتراض به توقیف مطبوعات تجمعی را برگزار کنند . تجمع در مقابل رسانه های حامی کودتاچیان همچون روزنامه های کیهان ، جوان ، وطن امروز ، خبرگزاری فارس و ایرنا و اعتراض به لجن پراکنی آنان از دیگر برنامه های جنبش سبز در تهران است .
قرار است این تجمع فقط به اولین روز نمایشگاه محدود نشود و سبزها هر روز با حضور در مقابل رسانه های کودتاچیان و توزیع اعلامیه و تراکت اعتراض خود را نشان دهند .

مادر شهید ندا آقا سلطان : ندا شهید راه مردم است نه حکومت


چند روز پیش مسعود زریبافان ، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به موضوع شهادت ندا آقا سلطان اینگونه گفت : " درصورتیکه خانواده ندا آقا سلطان بپذیرند که دخترشان بر اثر دسیسه های دشمن کشته شده است میتوانند تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار گیرند "

اما مادر داغدار شهید ندا آقا سلطان به این اظهار نظر زریبافان واکنش نشان داده و میگوید : " دختر من کشته نشد که من از قبل آن به نان و نوایی برسم و حقوق ماهیانه بگیرم ، برایم اهمیتی ندارد که بنیاد شهید نام ندا را به عنوان شهید ثبت کند چراکه اگر علاقه ای به این کار داشتند عنوان شهید را از روی سنگ مزارش پاک نمیکردند . پول ماهیانه بنیاد ارزش یک تار موی ندا را ندارد ، ندا شهید راه مردم است نه شهید حکومت . ندا نزد مردم و خدا دارای مقام است و نیازی به شهید خواندن او از جانب بنیاد شهید نداریم و تنها خواسته ما معرفی قاتل اوست "

او همچنین در واکنش به این اظهار نظر برخی مقامات دولت کودتا از جمله محمود احمدی نژاد و مسعود زریبافان که شهادت ندا آقا سلطان را دسیسه دشمنان میدانند گفت : " دختر من هم مانند سهراب اعرابی و و بسیاری شهدای دیگر به شهادت رسید و دسیسه دشمن در کار نبود "

ندا آقا سلطان در حوادث روز سی خرداد در خیابان کارگر شمالی با شلیک گلوله یک مامور لباس شخصی به شهادت رسید . از فردای انتشار فیلم شهادت ندا برخی مسئولان و ائمه جمعه با دستپاچگی و در اظهارنظرهایی متفاوت و متناقض شهادت ندا را به توطئه بیگانگان نسبت دادند . جنتی امام جمعه موقت تهران خبرنگار بی.بی.سی در تهران را مسئول شهادت ندا دانست ، چند روز بعد نیز اعلام شد که منافقین ندا را به شهادت رساندند و بعدها نیز اعلام شد که سرویسهای جاسوسی موساد و آمریکا در شهادت ندا دست داشتند .

از سوی دیگر شاهدان عینی حاضر در محل گفتند که قاتل ندا توسط مردم شناسایی و دستگیر شد که پس از درآوردن لباسهایش او را در خیابان رها کردند . همچنین کارت شناسایی قاتل ندا نیز که توسط مردم از او گرفته شده بود در اینترنت منتشر شد .
برخی دستگاههای امنیتی تاکنون تلاش زیادی کرده اند تا به خانواده ندا آقا سلطان بقبولانند که فرزندشان در اثر توطئه بیگانگان کشته شده است .


۱۳۸۸/۷/۲۱

بازداشت مشاور شیطان پرست یکی از مدیران کل آذربایجان غربی

مشاور شیطان پرست یکی از مدیران کل آذربایجان غربی بازداشت شد . چند روز پیش نیروی انتظامی چند عضو یک فرقه موسوم به شیطان پرستان را در ارومیه بازداشت کرد . فردی به نام عبدالله یکی از سرکردگان این فرقه موهوم به همراه ر.خ مشاورعالی یکی از مدیران کل سازمانهای مهم دولتی استان در میان بازداشت شدگان است .

در بازرسی از محل سکونت این افراد دهها فیلم و عکس توهین آمیز به مقدسات کشف و ضبط شد . همچنین این افراد با پوشیدن لباسها و انجام گریم و آرایشهای خاصی به ترویج افکار شیطان پرستی در سطح شهر ارومیه اقدام میکردند .

بازداشت مشاور عالی یکی از مدیران کل استان در حالی انجام گرفته است که این مدیرکل پرحاشیه در چند روز گذشته تلاش زیادی برای پنهان کاری درباره این خبر و همچنین کمرنگ جلوه دادن ارتباط خود با مشاور شیطان پرستش انجام داده است .

دستگاه دولتی که این شیطان پرست به عنوان مشاور عالی رییس دستگاه مشغول بکار بود بیش از هر نهاد دولتی دیگر بیشترین ارتباط را با مردم و افکار عمومی استان داشت و معلوم نیست که مشاوره های وی تا چه اندازه در سیاستهای این سازمان دولتی عریض و طویل تاثیر داشته است ؟

چندی پیش نیز یکی دیگر از مشاوران این مدیرکل به سوژه خبری رسانه های استان آذربایجان غربی تبدیل شده بود ، گرچه از سالهای گذشته نیز حرف و حدیث و حواشی فراوانی درباره شخص مدیرکل مزبور نیز در مطبوعات ، سایتهای محلی و فعالین سیاسی استان مطرح است .

این مدیرکل چندی است که خود را به عنوان یکی از کاندیداهای تصدی پست استانداری آذربایجان غربی معرفی میکند ، همچنین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری او تلاش زیادی کرد تا به عنوان معاون سیاسی و امنیتی استانداری آذربایجان غربی منصوب شود تا شاید از این رهگذر و پس از رفتن استاندار آذربایجان غربی مدتی را به عنوان سرپرست استانداری تعیین شود . این مدیرکل همچنین خود را از نزدیکان محمود احمدی نژاد معرفی میکند .

بازداشت مشاور شیطان پرست یک مدیرکل / عصر ایران

۱۳۸۸/۷/۲۰

نگرانی از افزایش شعارنویسی روی اسکناس

" بانک مرکزی با صدور اطلاعيه اي اعلام کند که عموم شهروندان از پذيرفتن اسکناسهايي که بر روي آنها شعارها و پيام هاي خاص ضد انقلاب درج شده خودداري نمايند و اين اسکناسها باید ابطال شده و از چرخه پولي کشور حذف شوند "
این را سردار مرتضی طلایی ، عضو شورای شهر تهران میگوید . این روزها در تهران کمتر اسکناسی را میتوان یافت که روی آن شعار و یا جمله ای اعتراضی نوشته نشده باشد . پس از کودتای انتخابات بسیاری از مردم معترض تهران و دیگر شهرهای کشور با دست زدن به انواع روشها درصدد بیان اعتراض خود بر آمدند .
دیوارنویسی و نوشتن شعار روی اسکناس چشمگیرترین این روشها است بطوریکه در بسیاری از خیابانها ، کیوسکهای تلفن ، ایستگاههای اتوبوس و مترو و دهها نقطه دیگر کمتر دیواری میتوان یافت که روی آن شعاری نوشته نشده باشد . خیلیها نیز با درست کردن مهر و یا با خط خودشان روی اسکناسها شعارهای مختلفی مینویسند که همین موضوع نگرانی کودتاچیان را به دنبال داشته است .

۱۳۸۸/۷/۱۹

بهنود شجاعی اعدام شد

بهنود شجاعی صبح امروز در چهارمین باری که به پای چوبه دار رفت اعدام شد . او جوانی بود که در هفده سالگی و در یک نزاع برای دفاع از خود نوجوان دیگری را به قتل رسانده بود ، او سه بار پای چوبه دار رفت اما هربار با حکم رییس وقت قوه قضاییه و یکبار نیز با حکم لاریجانی رییس جدید قوه قضاییه حکم اعدامش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول به تعویق افتاد اما در نهایت بامداد امروز در زندان اوین طناب دار به گردنش انداخته شد و پدر و مادر مقتول چهارپایه را از زیرپای بهنود کشیدند .

قرار بود ساعت دو بامداد در مقابل زندان اوین تجمعی برگزار شود تا شاید خانواده مقتول از اعدام این نوجوان منصرف شوند . با یکی از دوستان به آنجا رفتیم ، صدها نفر جمع شده بودند و دعا میخواندند . خانواده مقتول که رسیدند همه به دور آنها حلقه زده و با خواهش و تمنا خواستار رضایت شدند ، مادر مقتول گفت که گذشت میکند اما باید طناب دار را به گردن بهنود بیندازد .

خیلی ها آمده بودند ، مادر شهید ندا آقا سلطان و مادر شهید سهراب اعرابی که خود داغدار شهادت فرزندانشان در حوادث پس از انتخابات هستند هم در میان جمعیت بودند . آنها با مادر مقتول صحبت کرده و از او خواستند که با خدا معامله کرده و از خون بهنود بگذرند .

خانواده مقتول و وکیل بهنود به داخل زندان رفتند . بیرون از زندان همه دست به دعا برداشتند تا شاید بهنود شجاعی بار دیگر طلوع خورشید را ببیند . بهنود شجاعی که چهارسال است با کابوس اعدام در زندان زندگی میکرد و سه بار نیز به پای چوبه دار رفته بود به دست و پای خانواده مقتول افتاد و التماس میکرد که او را نکشند . مادر مقتول اما میگفت باید طناب دار را در گردن بهنود ببیند .

صدای اذان بلند شد ، بهنود را برای خواندن آخرین نماز صبح به اتاقی بردند . همه نگران بودند و امیدوار به اینکه مادر مقتول رضایت دهد . بهنود را به اتاق اعدام بردند ، تشریفات قانونی انجام شد ، روی چهارپایه ایستاد و طناب دار پلاستیکی آبی رنگ به گردنش انداخته شد . همه چشمها به سمت خانواده مقتول بود ، آرام آرام به سمت چهارپایه حرکت کردند و آنرا از زیر پای بهنود کشیدند ...

او در حالی اعدام شد که در سن کمتر از 18 سالگی مرتکب قتل شده بود و بر اساس قوانین بین المللی نباید حکم اعدام برایش صادر میشد .

۱۳۸۸/۷/۱۸

برای 13 آبان تجربیات روز قدس را فراموش نکنیم


کمتر از یکماه دیگر 13 آبان روزی که جمهوری اسلامی آنرا " روز ملی مبارزه با استکبار " نام نهاده است فرا میرسد . طبق روال سی سال گذشته در این روز که متعلق به دانش آموزان و دانشجویان است در مقابل ساختمان سابق سفارت آمریکا در تهران تظاهراتی برگزار میشود ، از فردای کودتای انتخاباتی 22 خرداد برگزاری مراسمهایی از این دست به کابوسی برای حاکمیت تبدیل شده است که اولین آنرا در روز قدس شاهد بودیم .
حضور میلیونی جنبش سبز در راهپیمایی روز قدس و ناتوانی حاکمیت در برخورد جدی با معترضان در این روز دو موضوع را بخوبی به نمایش گذاشت . اول آنکه سبزها پس از مواجه شدن با آنهمه خشونت ، کشتار ، تجاوز ، سرکوب ، بگیر و ببند و مهمتر از همه مرور زمان نشان دادند که در بیان خواستهایشان همچون روزهای اول مصمم و استوار هستند و نه تنها سرکوب و جنایت که حتی گذشت زمان نیز در اراده آنان خلیلی ایجاد نکرده است .
اما موضوع دوم ناتوانی در برخورد با سبزهای معترض در مناسبتهای ملی است . گرچه خوش خیالی خواهد بود اگر تصور کنیم حاکمیت قدرت لازم را برای برخورد و سرکوب ندارد ، توان و اراده سرکوب وجود دارد اما شرایط ویژه چنین مناسبتهایی که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد باعث میشود تا نظام با احتیاط بیشتری با معترضان در چنین روزهایی مقابله کند و از همین رو سیاست تهدید حداکثری را تا ساعاتی قبل از برگزاری مراسم راهپیمایی در پیش میگیرد .

راهپیمایی روز قدس نشان داد که سیاست تهدید نه تنها جوابگو نیست بلکه به تحریک بیشتر معترضان نیز می انجامد ، عملی نشدن تهدیدات هم این موضوع را آشکار ساخت که نظام خود به خوبی بر هزینه بسیار زیاد برخورد با مردم در مناسبتهای ملی واقف است و به همین خاطر است که پس از برگزاری راهپیمایی روز قدس سیاست انکار در پیش گرفته شد و تمام رسانه های حامی کودتاچیان حداکثر تلاششان را بکار بستند تا حضور جنبش سبز در این راهپیمایی را کم اهمیت ، کم تعداد و غیرقابل توجه جلوه دهند .

از دیگر ویژگیهای بسیار مهم راهپیمایی روز قدس و حضور سبزها در آن آگاهی آندسته از افرادی بود که عمدتا از جنوب شهر و شهرستانهای اطراف به راهپیمایی آورده شده بودند ، آگاهی از زنده بودن جنبش سبز و شنیدن شعارهای آنان .
یکی از نقاط ضعف جنبش ، اطلاع رسانی به مردم جنوب شهر از فعالیتهای جنبش بود . اینترنت اصلی ترین وسیله ارتباطی و اطلاع رسانی معترضان است اما بنا به دلایل مختلفی ساکنان جنوب و حاشیه شهر کمتر از اینترنت برای آگاهی یافتن استفاده میکنند و به همین خاطر حضور سبزها در راهپیمایی روز قدس از حیث اطلاع رسانی مستقیم و بدون واسطه به مردمی که کمتر به این وسیله ارتباطی دسترسی دارند بسیار مهم بود . خیلی از ساکنان جنوب شهر که رسانه میلی مهمترین وسیله دریافت خبر برای آنان بود در روز قدس با چشم خود دیدند که این جنبش بر خلاف آنچه که از رسانه های حامی کودتاچیان منتشر میشود زنده است و پرشورتر از گذشته مطالبات خود را بی هیچ واهمه ای از حاکمیت مطرح میکنند ، در راهپیمایی روز قدس میشد به راحتی چهره متعجب راهپیمایان خارج از جنبش سبز را دید . دهها هزار نفر که بطور مستقیم راهپیمایی میلیونی سبزها در روز قدس را دیدند خود به سفرای اطلاع رسانی بی واسطه تبدیل شدند !

حال 13 آبان پیش رو است و جنبشی که تجربه گرانبهای راهپیمایی روز قدس را به همراه دارد و مهمتر از آن همراهی جنبش دانشجویی در این روز با جنبش سبز است . فرمانده نیروی انتظامی گفته است که جنبش سبز را حتی تا مرز آشوب تحمل خواهند کرد ! این اظهارات سردار احمدی مقدم اعترافی آشکار است به ناتوانی در سرکوب معترضان در روز 13 آبان . سبزها هم که نشان داده اند هیچگاه به دنبال آشوب نبوده و بصورت کاملا متمدنانه به طرح خواسته هایشان اقدام کردند و البته در 13 آبان نیز همچون روز قدس با راهپیمایی میلیونی خود چنین کرده اند .
برنامه ریزی و اطلاع رسانی مناسب میتواند حضور میلیونی دیگری را برای جنبش سبز رقم بزند . در برنامه ریزی نباید دچار احساسات شد ، طرح بدون مطالعه پیشنهاداتی که بیشتر جنبه احساسی دارد میتواند به جنبش لطمه وارد کرده و بهانه سرکوب را نیز به سرکوبگران بدهد .
مکان تجمع کاملا مشخص است ، خیابان طالقانی مقابل سفارت سابق آمریکا . در راهپیمایی روز قدس تمام تلاش حاکمیت بر این بود که گروهایی مختلف راهپیمایان سبز که از مسیرهای مختلف به سمت دانشگاه تهران در حرکت بودند به یکدیگر متصل نشوند و البته تا حدودی نیز موفق شدند . بخشی از سبزها که که از میدان هفت تیر به سمت دانشگاه در حرکت بودند نتوانستند خود را به دیگر دوستانشان که از میدان آزادی به سمت دانشگاه در حرکت بودند رسانده و گروهی بسیار عظیم را تشکیل دهند .
از این تجربه باید برای 13 آبان استفاده کرده و طوری برنامه ریزی کرد که راهپیمایان سبز در مکانی مشخص به یکدیگر برسند .
فقط کافیست نقشه تهران را مقابلمان بگذاریم و کمی هم فکر کنیم . مطمئن باشید دهها پیشنهاد به ذهنمان خواهد رسید .

۱۳۸۸/۷/۱۵

۱۳۸۸/۷/۱۴

بازهم اسباب کشی به آدرسی جدید

این پنجمین وبلاگم است که پس از کودتای انتخابات فیلتر میشود . این هم آدرس جدیدم www.pourheydar3.blogspot.com

در کمتر از یکماه پنج وبلاگم فیلتر شد

" آزادی در ایران نزدیک به مطلق است " این جمله ای بود که محمود احمدی نژاد در یکی از روزهای پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد گفت . بیایید با نگاهی گذرا به حوادث پس از انتخابات مفهوم واقعی این جمله را بهتر درک کنیم .
چندین روزنامه پس از انتخابات توقیف شد ، با نقض آشکار قانون مطبوعات انواع سانسور از سوی حاکمیت در مطبوعات و سایتهای خبری دنبال میشود ، دهها روزنامه نگار ، وبلاگ نویس و خبرنگار پس از به اصطلاح انتخابات دستگیر و روانه زندان شدند ،دهها هزار سایت و وبلاگ در چهار ماه گذشته فیلتر شدند ، در برخی روزهای پس از کودتا دسترسی به اینترنت تقریبا غیر ممکن بود ، صدها فعال سیاسی به بهانه های واهی به اسارت در آمدند ، بیش از چهار هزار نفر از معترضان به نتیجه انتخابات بازداشت و برخی از آنان تحت شکنجه و تجاوز قرار گرفتند ، معترضان به نتیجه انتخابات به خاک و خون کشیده شدند ، احزاب تهدید به لغو پروانه فعالیت شدند ، ارسال پارازیتهای مرگبار روی امواج ماهواره شدت گرفت ، تاکنون به هیچکدام از گروهها و احزاب مجوزی برای راهپیمایی صادر نشده است .
همه اینها به همراه مواردی دیگر تنها گوشه ای از مفهوم " آزادی نزدیک به مطلق " در ایران است .
پس از پنج سال وبلاگ نویسی این ششمین وبلاگی است که پس از انتخابات در آن مینویسم . در سه ماه گذشته پنج وبلاگم فیلتر شد تا با تمام وجود معنی آزادی نزدیک به مطلق را لمس کنم ! جالب آنکه یکی از وبلاگهایی که تازه راه اندازی کرده بودم پیش از آنکه مطلبی در آن بنویسم فیلتر شد . صبح وبلاگ میزدم در کمتر از 24 ساعت فیلتر میشد .
اگر این هم فیلتر شود در pourheydar4.blogspot.com خواهم نوشت . آن هم فیلتر شود در 5 ، 6 ، 7 و خلاصه تا 20 وبلاگ جدید ثبت کرده ام که در آنها خواهم نوشت .

۱۳۸۸/۷/۸

همزمان با اعتراضات دانشجویی ، خیابانهای تهران بار دیگر پادگان شد !

با گذشت ساعاتی از آغاز بازگشایی دانشگاهها درکشور ودرپی تجمع اعتراض دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف ، عصردیروز خیابان های تهران رنگ نظامی کامل به خود گرفت تا استقرار حکومت نظامی به صورت رسمی اعلام شود .در همین راستا تهران از اولین ساعات صبح دیروزشاهد حضورسنگین نیروهای انتظامی و بسیجی درمسیرهای انقلاب ، قدس، چهارراه ولی عصر ، میدان ولی عصر ، کارگرجنوبی و شمالی ، حومه خوابگاه کوی دانشگاه ، اطراف دانشگاه صنعتی شریف و خیابان ادواردبراون به سمت در اصلی دانشگاه تهران بود .نیروهای نظامی با حضوردرپیاده روها وچهارراه ها مانع ازتوقف مردم می شدند و آنان را متفرق می کردند . با گذشت ساعاتی ازظهر حضوربسیجیان در خیابان ها تشدید شد و شکل جدیدتری به خود گرفت . از ساعت 17 بعد ظهر ، نیروهای بسیج با تجهیزات کامل دراطراف میدان هفت تیر مستقر شدند ، درهمان حال نیروهای لباس شخصی و گارد ضد شورش خیابان های اطراف میدان هفت تیر تا خیابان کریم خان زند را تحت محاصره خود درآوردند . همچنین واحد های گارد ضد شورش سپاه و نیروی انتظامی درمیدان انقلاب ، مقابل دانشگاه تهران و چهار راه ولی عصر مانع از تجمع جوانان شدند .این نیروهادرقالب گروههای 30نفره و با تجهیزات کامل و به طور مشهود از ظهر تا ساعات پایانی نیمه شب در خیابان ها حاضر بودند و حتی به عابرین هم تذکر می دادند که در یک نقطه نایستند . به گفته یکی از شاهدان عینی در خیابان 16 آذر، ماموران به هیچیک از عابران ، حتی در پیاده رو ها اجازه توقف نمی دادند و گروه های بیش از سه نفره را متفرق می کردند .ماموران نیروی انتظامی هم بابرقراری ایستگاههای ایست بازرسی درمیدان ولی عصر تهران جلوی برخی از اتومبیل ها را می گرفتند وآنها رابازرسی می کردند . به همین علت ترافيك سنگيني در بلوارکشاورز تا خيابان انقلاب تهران به وجود آمد و تنها موتورسيكلت‌هاي متعلق به نیروی انتظامی حق تردد درپیاده روهای مركزي شهر تهران راداشتند .

۱۳۸۸/۷/۷

چهارمین وبلاگم هم فیلتر شد

چه آدمهای بیکار و علافی پیدا میشن ، خوششان می آید از موش و گربه بازی ! روزهای زوج وبلاگ باز میکنم ، روزهای فرد فیلتر میکنند ! این چهارمین وبلاگم است که فیلتر میشود . اما فعلا همینجا مینویسم تا فکری اساسی بکنم .

محاکمه سرپایی تمشاگران متخلف در ورزشگاه آزادی

تقلا
" در بازي روز جمعه تيم هاي استقلال - پيروزي دو قاضي در محل ورزشگاه آزادي تهران مستقر مي شوند تا به جرايمي که در وزرشگاه رخ مي دهد، بي درنگ رسيدگي کنند . همچنين کشيک "دادسراي ناحيه 5" و "دادسراي مرکز" براي رسيدگي به تخلفات خارج از ورزشگاه آزادي اختصاص يافته است "

این خبری بود که دیروز روی خروجی خبرگزاری دولتی ایرنا قرار گرفت . از سوی دیگر سردار رجب زاده ، فرمانده انتظامی تهران بزرگ نیز از حضور گسترده ماموران یگان ویژه در بازی دو تیم پرسپولیس و استقلال خبر داد و گفت پلیس اجازه ورود مسائل سیاسی را به ورزشگاه آزادی نخواهد داد .

این تهدیدات در حالی عنوان میشود که چندی پیش دهها هزار نفر از جنبش سبز با حضور در ورزشگاه آزادی به هنگام بازی دو تیم استقلال و استیل آذین شعارهایی در حمایت از میرحسین موسوی سر دادند که این موضوع باعث شد صدا و سیما از پخش مستقیم این دیدار به بهانه نقص فنی خودداری کند . پس از اتمام بازی در حالی این مسابقه از تلوزیون پخش شد که تصاویر بصورت سیاه و سفید و بدون صدا پخش شد .

از ابتدای شروع بازیهای لیگ برتر در فصل جدید ماموران یگان ویژه با حضور در ورزشگاهها مانع از ورود آن دسته از تماشاگرانی میشدند که لباس سبز به تن داشتند .

بازی روز جمعه دو تیم پرسپولیس و استقلال اما از حساسیت ویژه ای برخوردار است . از سویی حضور بیش از یکصد هزار تماشاگر در ورزشگاه و از دیگر سو جشن و پایکوبی هواداران دو تیم در خیابانها پس از بازی نگرانی مسئولان را موجب شده است . حضور دو قاضی در ورزشگاه برای محاکمه سرپایی متخلفان نشان از اوج ترس حاکمیت از جنبش سبز را دارد . گرچه تجربه روز قدس نشان داد نه تنها این تهدیدات کارساز نیست بلکه به تحریک بیشتر مردم می انجامد .

سال تحصیلی جدید با اعتراض دانشجویان آغاز شد


سال تحصیلی جدید با اعتراض دانشجویان به دولت کودتا آغاز شد . دیروز کامران دانشجو ، وزیر متقلب علوم برای شرکت در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید به دانشگاه تهران رفته بود اما با اعتراض گسترده دانشجویان مواجه شد . هزاران دانشجوی معترض دانشگاه تهران دیروز در محوطه دانشگاه دست به تظاهرات زده و شعارهایی علیه دولت کودتا سر دادند .

صدها نفر از عابران در خیابان انقلاب نیز در حمایت از دانشجویان شعارهایی را مقابل سر در دانشگاه سر دادند . نیروهای انتظامی نیز مانع از خروج دانشجویان از دانشگاه شدند .

اما امروز دانشجویان دانشگاههای شریف و خواجه نصیرالدین طوسی نیز سال تحصیلی جدید را با اعتراض به دولت کودتا آغاز کردند . از صبح امروز ( سه شنبه ) هزاران نفر از دانشجویان این دو دانشگاه با تجمع در مقابل در ورودی دانشگاههایشان با سر دادن شعارهایی همچون مرگ بر دیکتاتور ، مرگ بر روسیه ، دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد ، دروغگو دروغگو 63 درصدت کو ؟ ، دولت کودتا استعفا استعفا ، هموطن شهیدم رایتو پس میگیرم ، تا احمدی نژاده هر روز همین بساطه و ..... به حضور وزیر علوم در دانشگاه شریف اعتراض کردند .

اعتراضهای دانشجویی در حالی رخ میدهد که تا چند روز قبل از بازگشایی دانشگاهها صدها فعال جنبش دانشجویی در سراسر کشور بازداشت و یا احضار شده بودند ، همچنین از ورود برخی دانشجویان نیز به دانشگاه جلوگیری شده بود .

۱۳۸۸/۷/۵

بازهم فیلتر شدم

دولت کودتا سومین وبلاگم در سه ماه گذشته را نیز فیلتر کرد . فعلا در این آدرس مینویسم . اگر فیلتر شدم به pourheydar2.blogspot.com اسباب کشی میکنم .

راه سبز امید و آذربایجان


جنبش آذربایجان فارغ از فهم تاریخی و تمایزات با جنبش ملی ایران، حرکتی انسانی است. نه تنها آذربایجان بلکه تمام جنبش های انضمامی و اجتماعی چنین اند. مساله آذربایجان مساله انسان یعنی بهره مندی هر فرد از حقوق معقول خود. نیروهای آذربایجان فارغ از اینکه هر کدام مطالبات خود را به نحوی بیان می کنند در نفس مطالبات با هم اشتراک دارند. نفس مطالبات تبعیض و ناکارآمدی دولت و حاکمیت در برآورد حقوق انسانی گروه‏های قومیتی است .
آذربایجان باید بتوان با تشخیص اولویت به طی طریق بپردازد . اولویت اتمام استبداد است. این استبداد است که آگاهی ایجاد نموده برای گرفتن حقوق دیگران آگاهی کاذب غیر انسانی مستبدین به یکسان زنان ملل و کارگران را از حقوق خود جدا می نماید . اولویت آذربایجان باید ایجاد وضعیتی انسانی باشد . در اینجاست که اگرچه مشکل جزئی و مختص به جنبش است اما راه حل آن راه حل همه جنبش هایی است که به دنبال حقوق خود می گردند .
همه جنبش های انضمامی می توانند با متحد شدن نیروی خود را چند برابر نمایند. زیرا همه جنبش ها به دنبال حقوق خویش هستند و حقوق همه آنها بهره مندی از حقوقی انسانی است . اتحاد بر حول این حقوق است که می تواند نشان دهد همه جنبش ها به واقع حقوق انسانی را دریافته اند و حاضرند برای تحقق آن نیرو بگذارند و متحد شوند. تحرکات آذربایجان دادن انرژی و گرفتن انرژی از نیروی انسانی ضد استبداد خواهد بود . این انسان است که می تواند با همراهی همنوعان و مصادیق خود را به واقعیت تحمیل نماید. "راه سبز امید" این را چه قبل و چه بعد از انتخابات نشان داد. بیانیه های آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی را در این راستا می‏توان ارزیابی نمود. این انسان ها بودند که فارغ از ممیزات شگرف خود به داد هم رسیده بودند. همین اتحاد را می توان در دوره قبل از انتخابات دید. دوره ای که دیدیم چگونه و چه سان همه به یک سو می رفتند .
عدم همراهی با "رسا" می تواند عدم همراهی با انسانیت قلمداد گردد چه، این انسان است که شکنجه و غارت می شود و کسی که نمی توان با هم بند و هم زنجیرش به مفاهمه رسیده و احساس درد مشترک داشته باشد نمی تواند اساسا برای خود نیز کاری نماید .
شایسته است ضمن همراهی با حداقل های تئوریک بین جریان های مدنی و اشتراکات حداکثرهای انسانی برای انسانیت بکوشیم . قبل از انتخابات نیز با یاری آذربایجان و ترک ها در سراسر ایران بود که موج سبز چنین طوفانی شد . اکنون نیز نه آذربایجان بلکه همه جنبش های حقوق محور و مدنی باید بکوشند تا از طرق مدنی و تکیه بر اشتراکات برای ایجاد جهانی انسانی نیروی خود را در اختیار هم قرا دهند .

۱۳۸۸/۷/۴

سلاح و مشروبات الکلی چگونه به ایران قاچاق میشود ؟

" سلاح و مشروبات الکلی چگونه از عزاق و ترکیه به ایران قاچاق میشود ؟ " این عنوان گزارشم بود که دیروز در سایت عصر ایران و روزنامه سرمایه و روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد . برای تهیه این گزارش با یک قاچاقچی گفتگویی را انجام دادم . او اطلاعاتی از چگونگی حمل محموله های قاچاق به ایران ، پرداخت رشوه به ماموران ، استفاده از خودروهای مزایده ای سپاه و ارتش توسط قاچاقچیان و ..... را در اختیارم گذاشت که در گزارش آمده است . با یک مقام امنیتی نیز در این باره گفتگو کردم ، او نیزدر این گفتگو پرده از دست داشتن برخی سیاستمداران و مقامات عراقی در قاچاق اسلحه و مشروبات الکلی برداشت . گزارشم را اینجا بخوانید .

۱۳۸۸/۷/۲

همانقدر که خاتمی برایمان آبرو خریده بود این یکی حیثیتمان را برد

یادش بخیر سال وقتی سید محمد خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و به نمایندگی از ملت ایران پیشنهاد نامگذاری سال 2001 را به عنوان سال گفتگوی تمدنها مطرح کرد و این پیشنهاد به تصویب رسید . هفت سال از آن موقع میگذرد و محمود احمدی نژاد ، رییس دولت کودتا در پنجمین سفرش به سازمان ملل بار دیگر سرافکندگی ایرانیان را باعث شد .

وقتی هم از سفر برگردد مقابل دوربینها ژست گرفته و اینگونه خواهد گفت : " سفر موفقیت آمیزی داشتیم ... "

کمتر هتلی در نیویورک حاضر به پذیرش رییس دولت کودتا و هیات همراهش شد ، بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا و دیگر کشورها اعتراضات گسترده ای به حضور احمدی نژاد در نیویورک داشتند ، کمتر رییس جمهوری حاضر شد سخنان او را در مجمع عمومی گوش دهد ، حتی نماینده لبنان نیز به هنگام سخنان او سالن را ترک کرد و کمترین احترام به احمدی نژاد در نیویورک گذاشته نشد ، اما معمر قذافی دیکتاتور دیوانه لیبی که حین سخنرانی اش منشور سازمان ملل را پاره کرد با بی احترامی دیگر حاضرین مواجه نشد . در سخنانش هم از همه چیز گفت جزء ایران ، از غزه ، فلسطین ، اسراییل و .... تو گویی او نخست وزیر فلسطین بود که در این اجلاس سخن میگفت .
البته احمدی نژاد اینها را برای خود افتخاری خواهد دانست و رسانه میلی هم که از دیروز شروع کرده است به توجیه این افتضاحات .
مثلا شبکه خبر در گزارشی مضحک گفت : " درست است که سران برخی کشورها هنگام سخنرانی احمدی نژاد سالن را ترک کردند اما آنانی که ماندند با دقت به سخنان رییس جمهور گوش دادند که این نشان از شکست سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی است !! "
این نمونه ای از این گزارشها بود ، گزارشی که بیش از هرچیز میزان شعور دست اندرکاران رسانه میلی را به نمایش گذاشت .
از یکصد و چهل کشور جهان فقط هیاتهای دیپلماتیک چهل کشور در پیت که نان شبشان را محتاج ثروت ایرانیان هستند بنشینند و به صحبتهای احمدی نژاد گوش کنند و فردا هم لابد اینرا پیروزی دیگری در سیاست خارجی کشور عنوان خواهند کرد .
احمدی نژاد در این سفر عکسی از " مروه الشربینی " زنی مصری که در یکی از دادگاههای آلمان به دست یک نژاد پرست کشته شد را در جیبش گذاشته بود و هر خبرنگاری از او درباره شهید ندا آقا سلطان میپرسید عکس آن زن را از جیبش خارج میکرد و میگفت : " چرا وقتی او در دادگاه کشته شد صدای رسانه های شما در نیامد ؟! "

۱۳۸۸/۶/۳۰

خداحافظ بلاگفا

جنس ایرانی همچون اجناس چینی در نهایت بنجل از آب در می آید ، حکایت " بلاگفا " همچون اجناس تقلبی چینی است که هیچ گارانتی به مشتریانش عرضه نمیکند و کمترین احترامی نیز به حقوق مشتریانش قائل نیست ! بعد از پنج سال نوشتن در بلاگفا دوبار وبلاگم فیلتر شد که یکبارش نیز امکان دسترسی به مدیریت وبلاگم از سوی بلاگفا مسدود شد . بارها از مدیریت بلاگفا خواستم تا اجازه دهد حداقل آرشیوی از مطالب پنج سال گذشته وبلاگم را برای خود داشته باشم اما دریغ از یک جواب به این درخواست و این همان عدم احترام به حقوق مشتری است . از فیلتر شدن آنقدر ناراحت نشدم که از مسدود شدن دسترسی به مدیریت وبلاگم .
این موضوع یکطرف و از دسترس خارج شدن بلاگفا در روزهای خاص هم یکطرف . در ایام انتخابات ، راهپیمایی روز قدس ، به هنگام اعلام نتایج انتخابات و خلاصه اطلاع رسانی در روزهایی که زیاد به مذاق حاکمیت خوش نمی آید ناگهان مدیریت بلاگفا یادش می افتد و یا به یادش می اندازند که باید تغییراتی در سایت ایجاد کند و در نهایت اختلال چند روزه در سایت !

در بلاگفا احساس آزادی از آدم سلب میشود وقتی در این روزها میبینی شخص دیگری برایت تصمیم میگیرد که بنویسی یا نه ! گرچه وبلاگ نویسی فارسی خیلی مدیون بلاگفا است اما خارج از دسترس بودن سایت در روزهای حساس کافی است تا هر بلاگری را را رنجانده و شعورش را لگد مال ببیند ، بماند ایرادات فنی دیگر این سایت . به هر حال بلاگفا را با همه خاطرات خوب و بدش ترک و به اینجا اسباب کشی میکنم ، حداقل خیالم راحت است که اگر برای بار سوم هم فیلتر شدم آرشیو نوشته هایم را از دست نمیدهم .